پسر نه ماه و 6 روزه من
پسرم سلام
این روزها خیلی بیشتر از قبل سرم شلوغه، هر چی پیش میره، میبینم که روزهای قبل وقتم آزادتر بوده؛ هر جا از خونه که دلت بخواد میری و منم باید حتماً کنارت باشه تا یه وقت آسیبی بهت نرسه...
مدتیه میتونی دستت رو بگیری به مبل و راه بری، دس دسی رو که میخواستم بهت یاد بدم دستت رو میگرفتم و به هم میزدم، حالا تا میگم دس دسی، دوتا دست منو میگیری و به هم میزنی... ههههههههه به جای اینکه خودت دس دسی کنی!
هنوز بدغذایی و منم همچنان غصه دار این مساله؛ این ماه برای چک قد و وزن 9 ماهگی بردمت، قدت 75 بود و مثل همیشه بالای نمودار، اما وزنت اومده نیمه های دهک پایینی،
از خوابیدن هم متنفری، اغلب اوقات برای خوابیدن اینقدر مقاومت میکنی که یه بار نشسته بودی و داشتی با اسباب بازیت بازی میکردی که یهو خوابت برد، خیلی وقتا هم در حال گریه و تقلا برای نخوابیدن خوابت میبره...
اینم دوتا عکس که وقتی خیییلی خوابت میومد ازت گرفتم!
خیلی فعال شدی و از سر و کولمون میری بالا؛ 2 روز پیش بغل مامان جون بودی، پشت سرشون روی شومینه یه قاب عکس بود، توجهت رو جلب کرد، در یک چشم به هم زدن از شونه ها و گردنشون بالا رفتی که دست بزنی به قاب...
کتاب رو خیلی دوست داری و سعی میکنم هر روز یکی دو بار برات بخونم، تو هم خیلی بامزه کتاب رو ورق میزنی و عکسهاشو نگاه میکنی، قبلاً کتاباتو میخوردی، اما الان خدا رو شکر فقط نگاهشون میکنی و گاهی هم با زبون خودت اونا رو که جلوت میگیری آواز میخوی... امیدوارم در آینده هم به کتاب انس داشته باشی و اهل مطالعه باشی...
خدا روشکر خیلی اجتماعی هستی، خیلی سریع با جمع آشنا میشی، هرچند که دوست داری بغل خودم باشی، اما غریبی هم نمیکنی با جمع... کسی که چادر سرش باشه میری بغلش و سرتو میچسبونی به شونه هاش... اینجور مواقع برای ددر رفتم حتی مامانتو یادت میره! خخخخخخخخخ
دیگه منو خوب میشناسی و وقتی میذارمت پیش بابایی، مدام ماما ماما میکنی... الهی قربونت برم من!
موقع ناهار یا شام میذارمت روی صندلی غذات و یه کم غذای انگشتی میذارم که بتونی خودت با دستهای کوچیکت برداری، تو هم این وضعیت رو دوست داری، البته نه اینکه فکر کنی خوردن رو دوست داری! نه! تکه های غذا رو با دستت برمیداری، ورانداز میکنی و بعد باهاشون بازی میکنی و آخر سر اونا رو میریزی پایین... البته این مراحل معمولاً بیشتر از 10 دقیقه طول نمیکشه و دستتو به سمتم دراز میکنی که بغلت کنم و از تو صندلی درت بیارم!