، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره

سیدمحمدحسین... عزیز دل مامان و بابا

یک روز پر دردسر

1392/3/22 19:03
نویسنده : مامان و بابا
275 بازدید
اشتراک گذاری

از روزی که به دنیا اومدی، قصد داشتم از ردپاهای کوچولوت یه تابلوی یادگاری درست کنم، اوایلش میترسیدم استفاده از رنگ برای پوستت ضرر داشته باشه، یا اینکه اذیت بشی، آخرش به ذهنم رسید که با رنگ مجاز خوراکی این کارو به انجام برسونم، رنگ رو آماده کردم و بساط کارو پهن کردم، کف پاتو که رنگ میزدم، انگشتاتو جمع میکردی، روی کاغذ که میزدم یهو پاتو میکشیدی(قربون اون پاهای کوچولوت برم من!) ، خلاصه داستانی شده بود!

   

 بعد از حدود یک ساعت آزمون و خطا نتیجه کار شد این:

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان معصومه
23 خرداد 92 19:54
آفرین مامان با سلیقه
منم با لباسای معصومه دارم تابلو درست میکنم ببینم چی از آب در میاد...


خواهش میکنم عزیزم، شما لطف داری، اما ایده ش از خودم نبود ها!
یه جایی تو نت مشابهشو دیده بودم!

بعداً منم از تابلوت تقلید میکنم، گفته باشم!
دختران باباعطا
24 خرداد 92 15:23
عجب مامان شیطونی!!!!


خواهش میکنم عزیزم... شیطونی از خودتونه!
دریا
26 خرداد 92 16:10
عزیزم خیلی وبلاگ قشنگیه و باذوقی اؤن پسملتو بچلوووووووونننننششش

منم باید بشینم و وبلاگ باران رو به روز کنم وقت نمیشه


ممنون فدات شم، چشمات قشنگ میبینه
وبلاگ باران جون هم خوشگله، خیلی هم خوب و ملموس نوشتی، حیفه، دو سه روز یه بار هم کمی وقت بزاری خیلی خوب میشه!