، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره

سیدمحمدحسین... عزیز دل مامان و بابا

تولد بابایی

1393/1/18 1:30
نویسنده : مامان و بابا
263 بازدید
اشتراک گذاری

امروز تولد بابایی بود، از دیروز یهو به ذهنم رسید که مثل فیلمها بابایی رو سورپرایز کنم، بدون اینکه خودش چیزی بفهمه چندتا از خونوادههای جوون فامیل رو که با ما بیشتر رفت و آمد داشتن برای شام دعوت کردم، قبلش هم یه سناریو اساسی طراحی کردم که بابایی دیرتر بیاد خونه ، قبل از اومدنش همه مهمونها خونمون بودن، چراغها رو خاموش کردیم ، به محض ورود بابایی با فشفشه و سوت و کف ازش استقبال شد، از خجالت سرخ شده بود، اصلاً باورش نمیشد من با مشغله نگهداری تو یه همچین کاری کرده باشم... شام خورش آلو، بیف استروگانف، سوپ، ته چین، ژله رولتی و دسر ماست و پرتقال درست کرده بودم، اونم تنهایی واقعاً خدا کمکم کرد و گرنه محال بود بتونم یه نصف روز اونم با وجود وابستگی شدید تو و برای 15 نفر!

انشالله بابایی 120 ساله بشه و سایه ش همیشه روی سرمون باشه!

عمه ی کوچیک بابا هم خیلی زحمت افتادن و کیک و شمع و فشفشه رو تهیه کردن، هرچی هم اصرار کردیم حاضر نشدن هزینشو با ما حساب کنن! عصر هم زودتر اومدن زحمت تزیینات رو کشیدن و بعدشم حضرتعالی رو بردن ددر که کمتر به پر و پای من بپیچی عزیز دلم... تو یه مغازه هم به انتخاب خودتون واستون یه ماشین کوچولوی زرد خریده بودن!

تازگیها فهمیدیم که رنگ زرد رو خیلی دوست داری، علاوه بر این عاشق آب بازی، توپ بازی و ماشین بازی هستی!

علاوه بر اینها یه علاقه توصیف ناپذیر نسبت به قاشق و چنگال داری! مدتیه موقع غذا خوردن به جای قاشق و چنگال از دوتا قاشق استفاده میکنیم...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان معصومه
24 فروردین 93 7:15
سلام گلم تولد همسری مبارک
ممامان معصومه
29 فروردین 93 18:21
سلام ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) بر شما مبارک روز زن و مادر مبارک گلم