قربون ماما گفتنت برم من!
امروز برای اولین بار چندبار گفتی ماما!
البته الان معنیشو نمیدونی و اتفاقی به زبون میاری، اما اینقدر ذوق کرده بودم که دلم میخواست جیــــــــــغ بکشم...
توی معاینه دفعه پیش، دکتر چین های رون رو برات بررسی کرد، گفت یه کم قرینه نیست و احتمال در رفتگی مادرزادی لگن هست، 2-3 جا رو معرفی کرد که ببریم برای سونوگرافی، دوتاشون برای حدود 20-30 روز آینده وقت دادن، اما بیمارستان مفید برای یک هفته بعد، به خاطر همین صبح زود با بابایی راه افتادیم، اول بابایی رو رسوندیم سر کار، بعد دوتایی رفتیم بیمارستان...
خیلی شلوغ و نامنظم بود، اما میگفتن دستگاههاشون جدیده و ارزش رفتنشو داره!
اولش خیلی دلهره داشتم که نکنه اذیت شی، اما خداروشکر اذیت که نشدی هیچ، اونجا کلی هم با دیدن این دستگاهها ذوق کرده بودی و همش برای سونولوژیست شیرین کاری میکردی.
حالا برای هفته دیگه نتیجه رو میبریم به دکترت نشون میدیم، انشالله که مشکلی نباشه...