تولد مجدد
امشب 18 اردیبهشت ماه شام رفتیم خونه ی باباجون و مامان جون، یادته که گفتم شب قبل به مناسبت تولدت تارت درست کرده بودم، اما چون خواب بودی نتونستیم عکس بگیریم؟
امشب به همین خاطر دلمون نیومد تولد دو ماهگیت بدون عکس باشه، یه کیک گرفتیم و تولدت رو با اونا جشن گرفتیم عزیز دلم...
من و بابایی از وقتی خدا تورو به ما داده اینقدر خوشحالیم که دلمون میخواد لحظه لحظه، داشتنت رو به شادی بشینیم و جشن بگیریم!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی