، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره

سیدمحمدحسین... عزیز دل مامان و بابا

یا ابالفضل! واکسن دوماهگی....

1392/2/17 15:26
نویسنده : مامان و بابا
399 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح ساعت 9 رفتیم مرکز بهداشت برای چک قد و وزن و زدن واکسنهای دوماهگی

البته 2 روز زودتر رفتیم که تا آخر هفته درد و تبت تموم بشه

قد:60
وزن:6
دور سر: 40.5

 

در مورد واکسن هم که خدا میدونه من چی کشیدم! خودت که خیلی ترسیده بودی طوری که حسابی رنگت پریده بود... منم بی اختیار اشک تو چشمام جمع شده بود اما جلوی گریه خودم رو میگرفتم...

بعد از واکسن اومدیم خونه و تا ساعت 3-4 تو رو بغل گرفتم و پای چپت رو نگه داشتم که تکونش ندی؛ اگه تکون میخورد دردت می اومد و گریه جانسوزتو سر میدادی، هر از گاهی هم کمپرس یخ میذاشتم و هر 4 ساعت 12 قطره استامینوفن میدادم بخوری...

شب هم تا صبح کنارت نشسته بودم و مشغول پاشویه و گذاشتن دستمال روی پیشونی ماهت!
یکی دو ساعت یکبار هم دیلینگ دیلینگ تب سنج رو به راه مینداختم، خدا رو شکر تبت از 37.4 بالاتر نرفت، اما معلوم بود که درد داری و ناله میکردی...

وای که دیدن مرواریدهای رو گونه هات چقدر سخت بود؛ خدا رو شکر که گذشت...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله نرجس
16 اردیبهشت 92 14:37
فقط تا يك سال و نيمگي واكسن داره بعد ميره تا شش سالگي


نه بابا بازم دارن طفلکیها....
مامان معصومه
17 اردیبهشت 92 0:14
سلام
مبارکه دو ماهگیت عسل
واقعا واکسن زدن سخته حق میدم بگی یا اباالفضل ...


خوش به حالت از این دوران سخت و جانسوز گذشتی....
من هنوز اول راهم!
علامه كوچولو
18 اردیبهشت 92 8:45
سلااااااااااااااااام عزيزم دو ماهگيت مبارك قند عسل


ممنون
بوس
بوث
بوص